فارسی|English

امواج خروشان

در اوایلِ عصرِ می‌جی، کشتی گیر مشهوری به نام اونامی زندگی می‌کرد که به امواج خروشان مشهور بود.

اونامی کاملا ورزیده بود و هنر کشتی گیری را می‌دانست. او در مسابقاتِ خصوصی حتی معلم خود را نیز شکست می‌داد، اما در برابر عموم آنقدر ترسو و خجالتی بود که حتی شاگردانش نیز او را به زمین می‌زدند.

اونامی فکر کرد که می‌تواند برای کمک گرفتن به نزد استاد ذن برود. هاکوجو، استادی شگفت انگیز در معبدی در آن نزدیکی برای مدتی توقف کرده بود. بنابراین اونامی به نزد او رفته و مشکل‌اش را مطرح کرد.

استاد گفت: «نام تو امواج خروشان است، پس امشب در معبد بمان. تصور کن که تو آن امواج بزرگ هستی. دیگر یک کشتی‌گیر ترسیده نیستی. آن امواج غول پیکر هستی که هر چه در سر راهشان قرار گیرد نابود کرده و می‌بلعند. این کار را انجام بده و به بهترین کشتی‌گیر این سرزمین تبدیل خواهی شد.»

استاد رفت. اونامی به مراقبه فرو رفت و خود را در قالب امواج تصور کرد. دربارهٔ بسیاری چیزها اندیشید. هر چه زمان می‌گذشت بیشتر امواج را احساس می‌کرد. هرچه شب پیش می‌رفت امواج بزرگ‌تر و بزرگ‌تر می‌شدند. آنها گل‌ها را از درون گلدان‌ها ربودند. حتی بودا در پرستشگاه خود به زیر آب فرو رفت. پیش از طلوع آفتاب از معبد چیزی جز مخروبه و دریای بیکران باقی نمانده بود.

صبح استاد اونامی را در حال مراقبه و با لبخندی کمرنگ بر لبانش یافت. او به آرامی دست خود را بر شانهٔ کشتی‌گیر گذاشته و گفت: «حال هیچ چیز تو را مضطرب نخواهد کرد. تو آن امواج هستی. همه چیز را در پیش روی خود درو خواهی کرد.»

همان روز اونامی به مسابقهٔ کشتی وارد شد و پیروز گشت. پس از آن هیچ شخصی در ژاپن نتوانست اونامی را شکست دهد.

صفحه نخست